جدول جو
جدول جو

معنی حشیشه اللجاه - جستجوی لغت در جدول جو

حشیشه اللجاه
(حَ شَ تُلْ لَ)
گیاه غوک و لجاه به معنی غوک است. و حشیشهاللحاه و حشیشهالنحاه مصحف این کلمه است، حشیشهالسلحفاه. آالسن. شجرهالکلب
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ شَ تُلْ لَ)
مصحف حشیشهاللجاه است
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ تُلْ لَ)
حشیشهالسلحفاه. آالسن. (حکیم مؤمن). و این کلمه مصحف حشیشهاللجاه است
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ تُنْ نَ)
مصحف حشیشهاللجاه است
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ تُزْ زُ)
الکسینی. کشنین. حیفا. حبقاله. حبیقه. حشیشهالرمل. ابوریحان بیرونی در الجماهر فی معرفه الجواهر گوید: قال دیسقوریدس: بفلسطین نبات یسمی حشیشهالزجاج لانها تجلو الاوساخ التی فیه اذا خضخضت بالماءفی جوفه. قال حمزه: ان بقریه قهرود من قری قاشان باصبهان نباتاً ینبسط علی ألارض ثم یستحجر زجاجا ابیض صافیاً براقا. حمل الیه منه قطاع و ذکر انها کانت متشکله علی هیآت ضروب من النبات، و یستعمله اهل ملک النواحی فی الوان من الادویه و لم یشر الی شی ٔ منها و علی غرابه ذلک لایستبدعه من احاط بأمر البسذ علماً - انتهی. و داود در تذکره گوید: هو الکشنین و تسمی الحیفا تنبت بالسباخ و الحیطان. لها قضبان رقیقه الی الحمره و لها ورق مزغب و علیها شی ٔ کالارز. یعلق بالید والثوب. شدیده المراره. یوخز بآذار. و هی بارده رطبهفی الثانیه. تحلل الاورام و تفتح السدد شرباً و طلاء و تقلع الاثار. و اذا وضعت فی الزجاج نقته. و هی تضر الرأس و یصلحها السکنجبین، و شربتها الی درهمین -انتهی. و در ترجمه صیدنۀ ابوریحان بیرونی آمده است که: باسیوس گویند: او را الکسینی گوید و از خواص وی آن است که آبگینه را بدو روشن کنند... ابوحنیفه گوید: سرد است در اول و قابض است و جراحات را فراهم آرد و آماس بنشاند... صاحب تحفه گوید: گیاهی است که درشوره زار و محوطها میروید شاخهای او باریک و مایل به سرخی و برگش خشن و مزغب و بر شاخهای او چیزی شبیه به تخم بقدر برنج و خشن و بسیار تلخ و بر جامه میچسبد. در دوم سرد و تر و محلل اورام و رادع و مفتح سده وجالی و قابض، و چرک زجاج را بالکلیه رفع میکند و ازاین جهت به این اسم مسمی شده و زایل کننده بواسیر ودر اوقیۀ عصارۀ او با شکر و عسل جهت سرفۀ کهنه بسیار مؤثر و ضماد عصارۀ او جهت اورام حاره و با سفیداب جهت جمره و نمله و با قیر و طی و روغن حنا و باپیه تر جهت نقرس و مالیدن برگ او جهت قوبا و غرغره او جهت ورم لوزتین و با روغن گل جهت درد گوش مفید...و مصلحش نبات و خشخاش و قدر شربتش تا دو درهم است -انتهی. و مؤلف اختیارات گوید: به پارسی گیاه آبگینه گویند و رازی گوید قابض بود مع رطوبت. مسکن اورام بلغمی بود. و عصارۀ آن بواسیر را زایل کند، و سرفۀکهن را نافع بود و عصارۀ آن با اسفیداج رجمره و غبره طلا کند نافع بود، و بر سوختگی آتش بهمین سبیل، غرغره به عصاره آن کردن ورم لوزیتن را نافع بود. و در موم روغن کردن جهت نقرس نافع بود. و بسیار خوردن محرور مزاج را صداع آورد و مصلح وی نبات و خشخاش بود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حشیشه الزجاج
تصویر حشیشه الزجاج
گوش موش
فرهنگ لغت هوشیار